یک عکس یک روایت: یاقوت؛ زن سرخ پوش میدان فردوسی

یک عکس یک روایت: یاقوت؛ زن سرخ پوش میدان فردوسی

سال‌ها پیش، در هیاهوی میدان فردوسی، زنی بی‌هیاهو ایستاده بود؛ همیشه با لباسی سرخ، همیشه در همان گوشه، انگار منتظر کسی یا چیزی که هیچ‌کس نمی‌دانست چیست. یاقوت، زن سرخ‌پوش تهران، اسطوره‌ای بی‌کلام شد که قصه‌اش را مردم نوشتند؛ قصه‌ی انتظاری که هرگز تمام نشد.

یاقوت، یا همان بانوی سرخ‌پوش تهران، زنی بود از جنسی دیگر؛ زنی که در هیاهوی تهران دهه‌ها ایستاد، نه برای اعتراض، نه برای تماشا؛ فقط برای انتظار.

سال‌ها گذشت. انقلاب شد، خیابان‌ها رنگ عوض کردند اما یاقوت هنوز بود. تنها روسری‌اش را کمی جمع‌وجورتر کرد، مبادا نظم نوپای آن سال‌ها از نگاه نافذش بی‌تاب شود. تا ۱۳۶۲ که دیگر خبری از او نشد. میدان فردوسی ماند، بی‌یاقوت، بی‌عشق، بی‌رنگِ آن سرخِ افسانه‌ای. مردم تهران، او را نه با نام شناسنامه‌اش بلکه با لقبش؛ یعنی یاقوت یا زن سرخ پوش صدا می‌زدند. یاقوت، نشانی از عاشقی خیره در قرارگاهی که سال‌هاست وعده‌گاه کسی نیست.

شناسه خبر: 44675715