نکاتی درباره روش و بینش کتاب صهبای حج

حمیدرضا میررکنی بنادکی


به همین مناسبت رسانه KHAMENEI.IR با مرور بر کتاب صهبای حج اثر آیتالله جوادی آملی در تلاش است تا با عمیق شدن در مناسک این آیین ابراهیمی از پوسته ظاهری خارج شده و به معنای این عبادت بپردازد.

این البته سنّتی است دیرینه در میان علمای اسلام؛ از آن روز که ابن فهد حلی(ره) دست به نگارش معانی افعال الصلاه و اقوالها(۳) و تا زمانی که این سنت در آداب الصلاه شهیدثانی و سپس اسرارالصلاه میرزاجواد آقا ملکی تبریزی ادامه یافت و در سرالصلاه و آداب الصلاه امام خمینی(ره) این سنت را به اوج خود رساند، تکاپوی علمای ربّانی اسلام همین بوده است. اما صهبای حج از جهات گوناگون واجد خصایصی است.



ادبیات سیاسی و اجتماعی حول حج و استنباط معانی سیاسی و اجتماعیِ از آن، در قرن اخیر متولد شده است. البته بیشتر در نوشتههای جستارگون و سفرنامهگون. نظیر آنچه که جلال آلاحمد در «خسی در میقات» آورده و یا آن طرحی که مرحوم دکتر شریعتی در کتاب «حج» خود در انداخته است. این تکاپو بهنحو اصیلتری در کتاب «حج از دیدگاه قرآن» شهید آیتالله بهشتی منعکس شد و توسعه پیدا کرد. شهید بهشتی در آن کتاب برای اولبار موفق شد بهنحوی روشمند و نظاممند با استناد به خود کتاب و سنت و ادبیات فقهی کتاب الحج، این ادبیات را از کشفیاتی شخصی –نظیر آنچه در خسی در میقات جلال میبینیم- و یا از ادبیات و زبانی جامعهشناسانه – نظیر آنچه در کتاب شریعتی درکار بود-، به سخنی علمی، معرفتی و دارای اصالت اسلامی بدل کند. اما کتاب صهبای حج افقی تازه در این وادی گشوده است. صهبای حج جمع دو مقام سیاست نفس و سیاست مدن است؛ چنانکه دقیقا حج همینگونه است.
حاجّ و معتمر در عرف کتاب صهبای حج مومنی نیست که حجش را بهجای میآورد و چند شعار سیاسی هم میدهد و سپس به منزلش بر میگردد. حاج و معتمر در عرف کتاب صهبای حج یک مجاهد است به تمام معنا؛ او در فردیترین عباداتش با استکبار میجنگد و همین هم جنگ او را به وادی نفی و عدم استکبار بیرونی میکشد. حضرت آیتالله جوادی آملی به ما این معنای را میفهماند که اگر حاجّ و معتمر خود را در این مبارزه نبینند، اصلا هنوز به وادی حج ورود نکردهاند؛ «آن که آلوده فکر باطل و یا آلوده عمل طالح است مهمان بیت طاهر نیست، و آنکه امتیازطلب و برتری خواه است مهمان بیت مساوات و مواسات نیست، و آن که بنده هوا و برده هوس یا بنده غرب مستکبر یا نوکر شرق ملحد است مهمان بیت عتیق و خانه آزاد و آزادگی نخواهد بود، و آن که صدها بت در آستین دارد مهمان بیت توحید نیست، و آن که رو در خلق دارد پشت بر قبله نماز میگزارد مهمان قبله مسلمانان نیست و آن که به جای تبری از شرک و نفاق و کفر، از متولیان سران الحاد است مهمان مطاف عاکفان نیست، و آنکه در قبال استعمارگر کرنش میکند، مهمانِ خانه راکعان و ساجدان نخواهد بود.»(۴)
این چند سطر نتیجهگیری و جمعبندی است که در اواخر بخش «سیما حج در روایات» در فصل اول کتاب آمده است. تکتک کلید واژههای این سطور از عین روایات گرفته است؛ روایاتی که در طول این بخش ذکر و ترجمه و تدبر شده است. «بیت طاهر، بیت مساوات و مواسات، بیت عتیق، بیت توحید، قبله مسلمانان، مطاف عاکفان، خانه راکعان و ساجدان». این عباراتی است که معصومین به کعبه عزیز نسبت دادهاند. استاد جوادی آملی هر یک از این اسامی را دال بر تبری از کسانی گرفته است؛ مثلا اگر کعبه بیت طاهر است، پس آنجا جای آلودگان نیست، یا اگر کعبه بیت عتیق(خانه آزادی و آزادگی) است و پس جای آنان که در بند استکبار شرق و غرباند نیست. در این چند سطر بهنحوی سیاست و سلوک توحیدی با هم جمع و عجیناند که نمیشود به سادگی این بند را یک گفتار اخلاقی صرف یا سیاسی صرف نامید.
نمونه دیگر تبلور این همنشینیِ سیاست و سلوک، بحث شریفی است که حول نسبت حج و ولایت آمده است؛ «یکی از مبانی اسلام حج است؛ بنی الاسلام علی خمسٍ: علی الصلاه و الزکاه و الصوم و الحج و الولایه؛ لیکن هیچ از نماز و زکات و روزه و حج همانند ولایت رکن استوار اسلام نیست، از این رو در ادامه همین روایت آمده است؛ هیچ دعوتی از طرف خداوند به اندازه دعوت به ولایت و امامت نیست: و لم یناد بشیءٍ کما نودیَ بالولایه، زیرا انسان کامل که خود اسلام ممثل است میتواند به همه ابعاد اسلامی آشنا باشد و آشنایی دهد و مردم را به روح توحید که همان فریاد و قیام علیه طاغوت است جهت بخشد.» روایتی که در این بند به آن استشهاد شده روایت معروفی است. نگارنده میتوانست با استدلالی ساده صرفا مرکزیت ولایت در اسلام را گوشزد کند. اما چنانکه واضح است برای جریان یافتن این معارف در روح و جان حاج و جهتدهی درست به احوالات او در حین حج، دست به تفسیر برده و ولایت و توحید را تفسیر میکنند؛ ولایت و توحید در تفسیر ایشان چیست؟ «فریاد و قیام علیه طاغوت». اینجا نیز توحید صرفا یک اعتقاد قلبی نیست، بلکه یک مبارزه است. از این رو است که طرح بحث از نسبت ولایت و حج در مرحله یک طرح بحث به اصطلاح اعتقادی باقی نمیماند، بلکه بدل به یک سیاست در نحوه سلوک و حضور حاجّ میشود؛ در همین صفحه ایشان با اتکاء به همان توضیحات قبلی تصریح میفرماید که: «حج بدون ولایت و آهنگ بدون امامت و حضور در عرفان بدون معرفت امام و قربانی در منا بدون فداکاری در راه امامت و رمی جمره بدون طرد شیطان استکبار درونی و بیرونی و سعی بین صفا و مروه بدون کوشش در شناخت و اطاعت امام بی حاصل بوده و سودی نخواهد داشت.»(۵)
حج در عرف کتاب صهبای حج، یک دعوت عمومی و گستردن سفره توحید است. بهنحوی که حتی به بیان مولف «توحید مجسّم» است. «توحید چون در درجات خود تنزل کند و در چشماندازها و مظاهر خویش جلوهگر شود، به حج مبدل میگردد و اگر حج به سوی خدای سبحان صعود کرده و در معارج راه ترقی کند، به خداوند عرش میرسد یا به توحید مبدل میشود.»(۶) توحید چه بود؟ خود استاد جوادآملی این بیان را اینگونه به نحوی عینیتر جمعبندی فرموده است: «حج نمونهای از توحید جامع است که در این فرموده الهی متجلی است؛ تَعالَوا إِلىٰ کَلِمَةٍ سَواءٍ بَینَنا وَبَینَکُم أَلّا نَعبُدَ إِلَّا اللَّهَ وَلا نُشرِکَ بِهِ شَیئًا وَلا یَتَّخِذَ بَعضُنا بَعضًا أَربابًا مِن دونِ اللَّهِ.»(۷) در بیان قبلی ایشان دیدیم که توحید را فریاد و قیام علیه طاغوت معنا کردهاند. این همان دعوت عمومیِ حج است. و در یک کلام حج – در عرف کتاب صهبای حج- میدان همین مبارزه است، میدان نفی استکبار درون و بیرون؛ و خضوع و خشوع ظاهری و باطنی در برابر کلمه توحید.
(۱ روم . ۷
(۲ زمر . ۹
(۳ این کتاب که از آثار مفقود ابن فهد حلی بود چندی پیش در مرکز احیاء التراث الحله ذیل معاونت فرهنگی آستان حضرت عباس(ع) در عراق به چاپ رسید.
(۴ جوادی آملی ، عبدالله . صهبای حج . مرکز نشر اسراء . قم: چاپ دوم . ۱۳۹۰ : ۶۹
(۵ همان: ۹۵
(۶ همان : ۸۱
(۷ همان : ۸۳
(۱ روم . ۷
(۲ زمر . ۹
(۳ این کتاب که از آثار مفقود ابن فهد حلی بود چندی پیش در مرکز احیاء التراث الحله ذیل معاونت فرهنگی آستان حضرت عباس(ع) در عراق به چاپ رسید.
(۴ جوادی آملی ، عبدالله . صهبای حج . مرکز نشر اسراء . قم: چاپ دوم . ۱۳۹۰ : ۶۹
(۵ همان: ۹۵
(۶ همان : ۸۱
(۷ همان : ۸۳