اپوزیسیون سلطنت طلب در ادامه چرخه ناکامی؛ تحلیل ۴۰ سال کنش‌های رضا پهلوی

اپوزیسیون سلطنت طلب در ادامه چرخه ناکامی؛ تحلیل ۴۰ سال کنش‌های رضا پهلوی

در گردهمایی ملی موسوم به «همکاری ملی» که اخیراً در مونیخ برگزار شد، اعضای جریان‌های سلطنت‌طلب و حامیان بازگشت نظام پادشاهی، چشم‌انداز حضور گسترده مخالفان جمهوری اسلامی را پیش ‌رو داشتند؛ اما این انتظار بزرگ به سرعت رنگ باخت. با وجود تبلیغات پرحجم و امیدواری‌های فراوان، حضور شرکت‌کنندگان با ارفاق بسیار به حدود هزار نفر محدود شد، رقمی که نه تنها نشان‌دهنده شکست دغدغه‌مندانه این جریان‌ها در جذب توده مخالف است، بلکه فضاحتی تحمیلی بر پروژه سلطنت‌طلبی به شمار می‌آید و پرسش‌های جدی درباره توان واقعی آنها برای رهبری اپوزیسیون ایران مطرح ساخته است.

طبعا یکی از علت های اصلی این فضاحت سیاسی،‌ کنش های رضا پهلوی است. همان حسرت السطنه ای که آرزوی بازگشت به ایران و نشاندن تاج شاهنشاهی بر سر و نشستن بر تخت سلطنت دارد اما موضعگیری های اودر دفاع از رژیم صهیونیستی در جریان تهاجم به ایران و  به خاک و خون کشیدن مردم بی دفاع از زن و کودک گرفته تا پیر جوان باعث واکنش های منفی حتی طرفدارانش شد.

چه کسی در خارج یا داخل ایران است که نام رضا پهلوی، فرزند آخرین شاه ایران را نشنیده باشد؟ او از اواخر دهه ۱۳۵۰ شمسی تا به امروز یکی از چهره‌های دائمی اپوزیسیون برانداز در خارج کشور است؛ اپوزیسیونی که، ولو با فراز و نشیب فراوان، هنوز بر تکیه‌گاه‌های بیرونی عاجزانه بنا شده و نتوانسته است نقش حقیقی و کارسازی در مناسبات سیاسی فعلی ایرانیان ایفا کند. چهل سال کنش و تلاش مستمر رضا پهلوی برای بازگشت به تخت سلطنت ـ و نه صرفاً ایفای نقشی سیاسی ـ پروژه‌ای است که همواره بیش از آن که بر مردم تکیه داشته باشد، امیدش را به «شرکای استراتژیک غربی»، محافل لابی‌گر، و سازوکارهای امنیتی آمریکا و متحدان منطقه‌ای آن بسته است. اما چرا چنین شده؟ او چگونه راهی را پیموده که موجبات ناامیدی مکرر خودش و هواداران محدودش را فراهم آورده؟

شناسه خبر: 25389492